معرفی پویش ما برای ما:

ایده اصلی

هر جا در این شهر، در این آبادی، در گذر از گردنه های زندگی، پایی بلغزد، دلی بلرزد، کسانی هستند که گردش جمع می شوند، دست به دست هم از گردنه زندگی گذر می دهند، و بعد انگار که نه انگار. نا خانی آمده و نه خانی رفته. این ایده اصلی “ما برای ما”ست.

“ما برای ما” چی هست؟

ما برای ما بستری است برای خدمت بی چشمداشت

زندگی عاشقانه دل آگاهی

و سهیم شدن

• خدمت بی چشمداشت اشاره داره به اینکه همیشه چیزی هست که میتونم از وجودم هدیه بدم و بنا ندارم از خدمت چیزی عایدم بشه مثلا هویت گرفتن، دیده شدن یا بزرگتر شدن منیت ام.

• زندگی عاشقانه اشاره داره به بی حس نشدن به درد، تداوم زندگی و برگزیدن عشق بجای ترس و تنهایی. • دل آگاهی اشاره داره به روشن نگه داشتن چراغ دل، پرداختن به رشد و آگاهی. • سهیم شدن هم مشاهده کردن و اشتراک گذاشتن تجربه های زیسته مون هست.

روال ساده جریان

وقتی کسی در زندگی اش به مشکلی بر می خوره، بیاین اینجا صداش کنیم “یار”. ما از در اعتماد و باور به او نزدیک می شیم. به آدمها با نگاه شرافت انسانی و قهرمانی نزدیک می شیم و دل به دلشون می دیم. تو این مرحله با او آشنا می شیم و دنبال چشم ها و دست های گم شده تو شلوغی شهر می

گردیم. اینکه یاری تو جاده قهرمانی زندگی اش هست و نیاز به دستی داره تا از این گردنه عبور کنه. اینجا “آشنایی” اتفاق افتاده. تو مرحله آشنایی، راستی آزمائی اتفاق می افته و مطمئن می شیم که درد واقعی تو زندگی یار وجود داره. وقتی یک نفر مطمئن شد که درد واقعی وجود داره و دلش به دل تپیده یار

وصل شده و خودش دلش تپیده، بیاین صداش کنیم “عیار”. عیار بررسی میکنه که برای مورد یار چیکار میشه کرد؟ اینجا میتونه از تجربه های قبلی و نظرات بقیه استفاده کنه.

عیار شرح این دل تپیدن و کاری که میشه براش انجام داد رو برای دیگران تعریف میکنه، تلفنی، با وویس، با متن، تو جمع، تو جلسه. به این شرح دادن با این کیفیت میگیم گفتن “قصه” یار.

وقتی “قصه” وجود داره، میشه با دیگران مطرح اش کرد و دیگران هم دعوت به خدمت کرد. قصه راه خودش رو پیدا میکنه. با اطرافیان، دوستان، خانواده یا کسانی که میدونیم برای خدمت کردن هستند مطرح اش می کنیم. اگر نیاز بود میتونیم این قصه ها رو تو گروه هایی از عیارهای دیگه تو ما برای ما مطرح کنیم. این گروه ها چجوری شکل گرفتند؟ وقتی تپش یه عده عیار راجع به یه درد یا یه موضوع، استمرار پیدا کرده، تجربه شده و براش اقدام شده بیاین صداش کنیم “دایره”. دایره ها برای موضوعات مختلف مثل درمان (ما بهش میگیم سلامت)، معیشت (ما بهش میگیم سفره)، مسکن (ما بهش میگیم سقف)، کسب و کار (ما بهش میگیم همون کسب و کار) و موارد دیگه وجود داره. خودمون، با کمک اطرافیان مون یا دایره ها به اقدام و حمایت می پردازیم

تا بتونیم اون گردنه از زندگی رو با یارمون رد کنیم. بعدش یادمون نمیره که تفاقی که افتاده رو سپاس بگیریم و بذاریم سرورش بین مون بچرخه، به بقیه بگیمش که بدونن اینجا چراغی روشنه.

تمایزها

• اینجا بجای نیازمند یا مددجو، قهرمان داریم. حمایت هایی که اسمش رو میگذاریم عیاری، خدمت بی چشمداشت هست و خودبرتربینی و کنترل توش ندارد.

• شکل کار گروهی مون، بجای ساختار سلسله مراتبی عمودی، دایره های هم سطح و متصل هستند که موجب آزادی عمل و خلاقیت هر فرد میشه.

• منابع رو جمع نمیکنیم که بعد تخصیص بدیم، بلکه بر اساس قصه برای جمع آوری امکانات مشارکت و حمایت میگیریم.